سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مطلب خیلی خیلی خنده دار خخخخخخخخ

ارسال  شده توسط  غلامرضاآرامش در 92/3/30 8:13 عصر

 
    قبل از ازدواج

دختر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.

پسر: میخوای از پیشت برم؟

دختر: حتی فکرشم نکن!

...پسر: دوسم داری؟

دختر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!

پسر: تا حالا بهم خیانت کردی؟

دختر: نه! برای چی میپرسی؟

پسر: منو میبوسی؟

دختر: معلومه! هر موقع که بتونم.

پسر: منو میزنی؟

دختر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمی ام؟!

پسر: میتونم بهت اعتماد کنم؟!

دختر: بله.

پسر: عزیزم!

بعد از ازدواج

از پایین به بالا بخون

پشت اندیشه من فلسفه فردایی است.......

ارسال  شده توسط  غلامرضاآرامش در 92/3/26 7:20 صبح

NVDH
امشب باز مهتاب را دیدم
و برای اولین بار حسودی کردم
به نگاهی که ستاره ها به آن داشتند
و من ...........
همه عمر فکر می کردم بهمن می نگرد
و من نمی دانستم
و نی اندیشیده بودم
که آنکه آسمانیست

NVD 

سکوت من رنجش خاطرم و سکوت خاطره هایم بود

آیا هنوز در غبار یک لحظه ی سکوتم سگواری ؟

معنی سکوتم را می فهمی؟

یا در این فکری که من دیوانه ام

رنگ تنهایی به دل بس دیده ام

این همه ویرانه ها در دلم جا مانده است

در پریشان خاطر این ساحلت

در فرا سوی کمال

لحظه ای در آن که بر من برتری

حال می فهمی فاصله یک فکر نبود

یک فکر بیهوده زتو

دریا

پشت اندیشه من فلسفه فردایی است 

که در آن انسانها همگی انسانند

من از این شهر شکایت دارم

هیچکس انسان نیست

قلبها پیدا نیست

همه از حادثه خیس شدن میترسند

جای باران خالی....

که ببارد سر این خاک غریب

گونه ها خیس شود.

خنده ها خشکیده

بغضها پیچیده

جای پیچک خالی...

که بپیچد به تن فاصله ها

عشق تکثیر شود

دست زنجیر شود

پشت دیوار شبم فردایی است

دریا

هیچوقت حرفایی رو که مردم موقع عصبانیت بهت میزنن

فراموش نکن،چون حقیقته



زیر باران مهربانی تو ..

ارسال  شده توسط  غلامرضاآرامش در 92/3/25 10:59 عصر

آشنایم به مهربانی تو

با غزلهای آسمانی تو

می روم درپی دلم همه جا

تا مگربیابم نشانی ِ تو

دوست دارم بگذرد همه شب

لحظه هایم به میهمانی تو

باران

اشتیاق دلم جوانه زد

زیرباران مهربانی تو

آنقدرتازه ای وسبز،که من

پرم از عشق جاودانی تو

دشت بوی شقایق وتب عشق

باز هم خنده و جوانی تو

باز هم لحظه های خلوت من

باز هم خنده های بهاری تو

باران


گـریــه امــ بــی صــداستـــ ای بـارانــــ! ........

ارسال  شده توسط  غلامرضاآرامش در 92/3/15 3:5 عصر

عشــق رنگـِ خـداستــ ای بارانـــ !

عاشقــی کیمیـاستــــ ای بارانـــ !

مــن غـریبمــ، غـریبــه ای تنهـا،

درد مــن بــی دواستــ ای بارانــــ !

گــرچــه در خــود شکستــه امــ امــا

گـریــه امــ بــی صــداستـــ ای بـارانــــ!

یکـــ نفــر بـاز همــ ، صـدایمــ کــرد

ایــن صــدا آشنـاستــ ای بـارانـــ !

مــن و تـو رهسپــار دریــاییمــ

عـاشقــی سهمـِ مـاستـــ ای بارانــــ!

دل مــن بـاز همــ بهانـه گـرفتـــ
 
شـانـه هـایتــ کجاستــ؟ ای بــارانــــ!

nvdh

چه شبی است!

چه لحظه‌های سبک و مهربان و لطیفی،

گویی در زیر باران نرم فرشتگان نشسته‌ام.

می‌بارد و می‌بارد و هر لحظه بیش‌تر نیرو می‌گیرد.

هر قطره‌اش فرشته‌ای است که از آسمان بر سرم فرود می‌آید.

چه می‌دانم؟

خداست که دارد یک ریز، غزل می‌سراید؛

غزل‌های عاشقانه‌ی مهربان و پر از نوازش.

هر قطره‌ی این باران،

کلمه‌ای از آن سرودهاست.

دریا

بـــــارانکه مــی آیـد 

حضــور مبهــم یک هیــچ مرا فرا مـــی گیــرد
تپــش های قلبــم به شمــاره می افتــد
دم مــی رود و بازدم به سختـــی باز می گردد
دلــم سخــت مــی گیــرد
چشمم سختـــــ مـــی گـــریدبـارانکـه مــی آیــد
لحظــــه هـایـم ســالها زنـــده اند
پیچـــک یـاد از ســـاقه های دلتنگــــی بالا میرود
میــــرود تا اوج ،میـــرود تا خاطــــره هـای همیشـــهبـــارانکه مـی آیــد
من غـــرق ترانـــه ی سکـــــــــــوت مــی شــوم
حســـی تـازه در رگهـایــم مـــی جــوشد
و قطــره قطــره از چشمــانم نوای تنهــایی می باردبـارانکه مـــی آید 
دلـم سختــــــــــ مـی گیرد
چشمم سختـــــــ مــی گرید
و حضـــور مبهـــم یک هیــچ مرا فرا می گیرد ...
 

عکس های عاشقانه متحرک برای پس زمینه موبایل

وقتی باران میبارد باهمین قلب عاشق بدون هیچ چتر و سرپناهی در زیر آن قدم میزنم.....

وقتی باران میبارد یاد وخاطرات درکنارتو بودن دردلم زنده میشود....

باران رادوست دارم زیرا تورا درآن لحظه احساس میکنم.عاشق بارانم زیرا عاشق قلب

مهربانتو هستـــــــم.....

http://ahange-del.persianblog.ir/

دلم برای باران و صدای قطره هایش تنگ شده است

دلم تنگ است برای پرسه در زیر باران ، بارانی که به من آموخت رسم زندگی را....

دلم تنگ است برای صدای غرش آسمان ، ابرهای سیاه سرگردان ، برای

زمستان......

در آن روزها بارانی بود برای قدم زدن در زیر آن و خالی کردن دل های پر از غم!

مدتی است که دیگر نه بارانی است و نه ابری ، این روزها تنها یک قلب است که پر از

درد دل است!

نمی داند درد دلش را به چه کسی بگوید؟ پس ای باران ببار که درد دلم را به تو

بگویم....

دریا

بـاران ببــار... بگــذار اشکـــ هـایمــ غــریبـــ نبـاشنــــد...


دوست داشتن چقدر زیباست......

ارسال  شده توسط  غلامرضاآرامش در 92/3/14 11:13 عصر

دریا

 ساکت وساده وسبک بود.

قاصدکیداشت میرفت.

فرشته ای به او رسید

و چیزی گفت.

قاصدک بی تاب شد و هزار بار چرخید و چرخید و چرخید.

قاصدکرو به فرشته کرد و گفت:

اما شانه های من ظریف است زیر این

خبر میشکند من نازکتر از آنم که پیامی این چنین بزرگ را با خودم ببرم.

فرشته گفت:

درست است آنچه باید تو بر دوش بکشی غیر ممکن است

و سنگین اما تو میتوانی,

زیرا قرار است تو بیقرار باشی.

دریا

فراموش نکن نام تو قاصدک است

و هر قاصدکی یک پیام بر.

آن وقت فرشته خبر را به قاصدک داد و رفت

و قاصدک ماند و خبری دشوار...

حالا هزاران سال است

که قاصدک میرود و میچرخد,میرقصد و همه میدانند

که او با خود خبری دارد.

دیروز قاصدکی به حوالی پنجره ات آمده بود.

خبری آورده بود و تو یادت رفته بود

که هر قاصدک یک پیام بر است.

دریا

پنجره بسته بود تو نشنیدی و او ردشد.

اگر باز هم قاصدکی دیدی دیگر نگذار

که بی خبر بگذارد و برود از او بپرس

چه بود آن خبری که روزی فرشته ای به او گفت

و او این همه بیقرارشد

دریا

       













    

هزار قاصدک روانه ات کرد م

  باد امانت دار نبود

یا تو نیامدی؟؟؟

http://uploadax.com/images/56222310320028965935.gif

چیه ؟ چـــــرا دلت گرفته ؟ او هم آدم است . . .
اگر دوستـــــت دارم هایت رانشنیده گرفت . . .
غصه نخور . .
اگر رفت ، گریه نکن. . .
یک روز چشمای یک نفر عاشقش میکند . . .
یک روز معنی کم محلی را میفهمد . ..
یک روز شکستن را درک میکند . ..
آن روز میفهمد آه هایی که کشیدی از ته قلبت بوده . . .
میفهمد شکستن یک آدم تـــــاوان ســـــنگینی دارد . .

دریا

میگن گل نیلوفر ریشه نداره

گل توی مرداب که ارزش نداره

میگن مغروره خودخواهه

همون بهتر که تنها بمونه

اره گل مرداب فقط خدا رو داره

 

http://uploadax.com/images/67480869737197456721.gif

و آن زمان که "عاشق" می شوی
و می دانی که "عشقی" هست

و باور داری کسی که تو را "دوست" دارد 

و در آن شبهای سرد و یخبندان با "تو" می ماند

در آن لحظات است که می فهمی

 

"دوست داشتن چقدر زیباست"....